دانلود فیلم I Know Where Im Going
کارگردان:
بازیگران:
جوآن وبستر، زن انگلیسی خوش دست، به جزایر دورافتاده هبرید اسکاتلند سفر می کند تا با یک صنعتگر ثروتمند ازدواج کند. جوآن که توسط آب و هوای نامناسب در جزیره مول به دام افتاده است و نمی تواند به مقصد خود ادامه دهد، خود را مجذوب جزیره نشینان ساده و بی معنی اطرافش می کند و به طور فزاینده ای جذب افسر نیروی دریایی تورکیل مک نیل می شود که رازی را در اختیار دارد که ممکن است او را تغییر دهد.
نظرات کاربران
1🌹عنوان "می دانم به کجا می روم" به نکته ای اشاره می کند که توسط قهرمان فیلم که، یک دختر انگلیسی طبقه متوسط است (با بازی وندی هیلر) بیان شده است، او که مصمم است به هر طریق ممکن به طبقه اجتماعی بالاتری برسد.مدتی است که با سر رابرت بلینگر، یکی از صنعتگران ثروتمند کشور، نامزد شده است. او می داند که می خواهد به کجا برود: به جزیره اسکاتلندی کیلوران. جایی که آینده اش به عنوان لیدی بلینگر با ازدواج تضمین خواهد شد. با این حال کیلوران ممکن است سیاره مریخ هم باشد. مهم نیست که هر چه تلاش می کند، نمی تواند به آنجا برسد. در ابتدا فقط هوای مه آلود است که او را از رفتن به گرتنا گرین(دهکدهای در جنوب اسکاتلند )باز می دارد. سپس بادهای شدید و مه او را از رفتن باز می دارد .با این حال، انگار هوا، افسانه ها و خرافات قلعه ای قدیمی است که توطئه میکنند تا او را از آنچه که میخواهد دور نگه دارد. ولی او سرسخت است ، حتی به پسری رشوه هم می دهد تا درطوفانی عظیم، قایق کوچکی را به سمت کیلوران هدایت کند - حرکتی که تقریبا مهلک است. او مصمم است که " به آنجا برود، اما بار دیگر هم متوقف می شود به این علت که از نظر عاطفی به افسر جوان نیروی دریایی (راجر لیوسی)که در مرخصی است وابسته شده است. فیلم با قدرتمندی نوشته وکارگردانی شده است. هیچ عمل بیهوده ای وجود ندارد. تصاویر فیلم نیز خاطره انگیز هستند. پاملا براون، نقش کاتریونا شکارچی بیچاره ای را بازی میکند که در آسمان خاکستری شمال با تفنگ ساچمهای در یک دست و دست دیگری که به سگهایش بسته شده در حالی که به سمت بالا میروند، محدود شده است. چهره شکست خورده فینلی کوری با کلوزآپ هایش خیلی بیشتر از دیالوگ های عاقلانه اش هیجان شخصیت او را نشان می دهد. این درست همان چیزی است که می توان از کارگردان صاحب سبک فیلم، مایکل پاول انتظار داشت. 🌹 🌹هر وقت از من سوال می شود که فیلم مورد علاقه ام چیست، می خندم و می گویم که این یک سوال غیرممکن است، اما اگر تحت فشار قرار بگیرم، معمولا می گویم که می دانم کجا می روم. هرگز از تماشای این فیلم خسته نمی شوم. این فیلم از هر نظر زیباست. از یک سو، داستانش با جلوه های بصری فوق العاده کاملی (به گفته پاول "هر دقیقه اش با یک حقه بصری جدید") ساخته شده است و از سوی دیگر، داستانش گوهر رمانتیسم است.فیلم در نهایت درباره شخصیت وندی هیلر است که با احساساتش کنار می آید، با رمانتیسمش، این ایده که عشق چیزی است که انسان نمی تواند و نباید آن را کنترل کند، و اینکه بزرگ ترین چیز در مورد عشق اجازه دادن به آن برای تطهیر و تغییر شما است. هیلر دگرگون می شود و این فرآیند، منظره ای معجزه آسا است. شما هم دگرگون خواهید شد. فیلم شما را وادار می کند تا فرآیند عاشق شدن را تجربه کنید و این کار را از طریق داستانی عالی، بازیگری و انتخاب های کارگردانی انجام می دهد ، به خصوص با چشم انداز هایش باعث می شود که به نوعی طلسم شخصیت ها و شما را بشکند. مناظر یکی از خاص ترین عناصر این فیلم است.سفر قطار توسط هیلر با چنان دقتی ارائه می شود... انگار او به دنیای دیگری منتقل می شود، دنیای قدرتمند رمانتیسم و احساسات.در ظاهر، "طرح" زیادی برای این فیلم وجود ندارد. اما در لایه زیرین آن، اتفاقات زیادی در جریان است که فیلم را در سطح احساسی فوق العاده جذابی قرار می دهد. فکر می کنم فیلم شامل چیزهایی می شود که همانا بزرگ ترین و شادترین عروسی سینمایی در تمام دوران ها است!🌹🌹